مرکز زمین

هدف
مرکز زمین

هدفی که به آن خواهیم رسید
ان شاء الله

آخرین مطالب
  • ۹۶/۱۰/۱۱
    ..
  • ۹۶/۱۰/۱۱
    ..
  • ۹۶/۰۶/۱۷
    22
  • ۹۶/۰۶/۱۷
    ..
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۶/۰۶/۱۷
    ..

۱۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

(صبر میکنم) 🔴🔴🔴:

داستان کوتاه پند آموز

مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟

پدر گفت: پسرم!

سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.

پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.

پدر گفت: امتحان کن پسرم.

پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.

سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.

پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد.

پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.

پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...!

💭 پدر با لبخند به پسرش گفت:

سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.

پدر گفت: 

این حداقل کاری است که قرآن

برای قلبت انجام میدهد.

٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از

سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛

خواندن قرآن همچون دریا

سینه ات را پاک میکند،

حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!٭٭


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۹
امیر حمزه نژاد



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۵
امیر حمزه نژاد



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۲۸
امیر حمزه نژاد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۲۸
امیر حمزه نژاد
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۷
امیر حمزه نژاد

حجاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۸
امیر حمزه نژاد

حجاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۳
امیر حمزه نژاد

💭 دختری یک تبلت خریده بود.
پدرش وقتی تبلت را دید پرسید:
وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟ 
دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم.
💭 پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟ 
دختر: نه!
پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟ 
دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم.
💭 پدر: چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟
دختر: اتفاقا چون دلم نمیخواد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم. 
پدر: کاور که کشیدی زشت شد؟ 
دختر: به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه.
💭 پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت، و فقط گفت:
'حجاب' یعنی همین!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۵
امیر حمزه نژاد

دریافت
حجم: 2.41 مگابایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹
امیر حمزه نژاد

(صبر میکنم) 🔴🔴🔴:

💧سنگ سرد

💎چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست.

چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. 

چوپان رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: «خدایا، ای مهربان، تو که برای کرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۲۶
امیر حمزه نژاد